مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

مهدیار بهترین هدیه خدا

مهدیار کوچولو و واکسن دو ماهگی

سلام کوچولوی نازم قبل از اینکه این مطلب را بنویسم اشتباها با همین عنوان یک مطلب خالی فرستادم سه شنبه هفته پیش واکسن دو ماهگیت را زدی موقع تزریق واکسن خیلی گریه کردی که البته طبیعیه ولی زود ساکت شدی تازه وقتی اومدیم خونه کلی خندیدی و دست و پا زدی بعدش یه کم پات درد گرفت ولی خدا رو شکر زود خوب شد و تا عصر دیگه اروم شدی انشا الله همیشه سالم باشی
11 شهريور 1391

عذر خواهی از پسرم

سلام مهدیار عزیزم منو ببخش که چند وقتی به وبلاگت سر نزدم سرم خیلی شلوغ بود تو ی این مدت کارهای تازه ای یاد گرفتی مثلا سرت رو خودت میچرخونی - موهات داره میریزه - با هات که حرف میزنیم تو هم تعریف میکنی و میخوای جواب ما رو بدی در ضمن به ویترین خونه ی مامانی هم خیلی علاقه داری و همش به اون نگاه میکنی و تعریف میکنی و میخندی عزیزم قول میدم دیگه زودتر به وبلاگت سر بزنم
23 مرداد 1391

بدون عنوان

سلام قند عسلم چند روزه وقتی باهات حرف میزنیم توهم از خودت صدا در میاری مثلا میگی ای وانگار میخوای یه چیزی به ما بگی عزیزم هر روز که میگذره ماه تر میشی  ووروجک من
9 مرداد 1391

مهدیار تپل شدی

سلام قربونت برم امروز بردیمت برای قد و وزن و وقتی وزنت کردند گفتند 530 گرم اضافه کردی و من خیلی نگران بودم که نکنه وزن اضافه نکنی بعد یه مشکل داشته باشی و به خاطر همین من و بابایی خیلی خوشحال شدیم انشاالله همیشه سالم باشی و زودتر بزرگ بشی ...
3 مرداد 1391